يكبار دگر نسيم نوروز وزيد
دلها به هوای روز نو باز تپيد
نوروز و بهار و بزم ياران خوش باد
در خاك وطن ، نه در ديار تبعيد
--------
نوروز! خوش آمدی صفا آوردی!
غمزخم فراق را دوا آوردی
همراه تو باز اشك ما نيز دميد
بويی مگر از ميهن ما آوردی!
--------
بر سفرهی هفت سين نشستن نيكوست
هم سنبل و سيب و دود ِ كُندر خوشبوست
افسوس كه هر سفره كنارش خالی ست
از پاره دلی گمشده يا همدم و دوست
--------
هر چند زمان بزم و نوش آمده است ،
بلبل به خروش و گل به جوش آمده است ،
با چند بهار ، لالهی خفته به خاك ،
نوروز كبود و لاله پوش آمده است!
--------
نوروز رسيد و ما همان در ديروز
در رزم نه بر دشمن شادی پيروز
اين غُصّه مرا كشت كه دور از ميهن
هر سال سر آمد و نيامد نوروز !
--------
نوروز نُماد جاودان نوشدن است
تجديد جوانی جهان كهن است
زينها همه خوبتر كه هر نو شدنش
باز آور ِ نام پاك ايران من است
--------
دلتنگ ز غربتيم و شادان باشيم
از آنكه درست عهد و پيمان باشيم
بادا كه چو نوروز رسد ديگر بار
با سفرهی هفت سين در ايران باشيم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر