قطار که بالا سرم پرش د شنگه
قطار(جا گلوله) بالای سرم پر از فشنگه
زين برگم بونيت و او ماديونم
زين و برگم را به اون ماديونم ببنديد
خورم بورتو سی هاليونم
خبرم را برای دايی هايم ببريد
دايه دايه وقت جنگه
ای مادر ای مادر وقت جنگه
وقت دوسی وا تفنگه
وقت دوستی با تفنگه
نال نال برنويا چنی قشنگه
ناله تفنگ های برنو چقدر قشنگه
سنگران برمنت لشم در آريت
سنگرها را خراب و جنازه ام را در بياريد
بورتم سی دالکم بونگمه وراريت
ببريد برای مادرم تا فريادم را بر آريد
نازی تو سی بکو جومه ورته
نازی تو سياه کن جامه تنت را
دور کردن دو قورسو شير نرته
در گورستان به خاک کردند شير نرت را
دايه دايه وقت جنگه
مادر مادر وقت جنگه
قطار که بالای سرم پرش د شنگه
قطار بالای سرم پر از فشنگه
قلايا نه بگرديت چينه و چينه
قلعه ها را ديوار به ديوار بگرديد
لشکمه ور داريت کافر نيينه
جنازه ام را برداريد تا کافری آن را نبيند
کاغذی ره بکنيد و او دخترونم
نامه ای بفرستيد برای دخترانم
بعدخوم شی نکنن و او دشمنونم
تا بعداز من شوهر نکنند به دشمنانم
برارونم خيلين هزار هزارن
برادرانم خيلی اند هزار هزار
سی تقاص خينه مه سر ور ميارن
برای تقاص خونم برخواهند خاست
متن ترانه و ترجمه از سایت لرستان گرفته شده است.