صفحات

۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

وطن

وطن ای پاره ی اعماق وجود
وطن ای مادر هر بود و نبود
وطن ای گمشده در دشت تهی
وطن ای تشنه ی دوران بهی
وطن ای کرده گریبان به دوچاک
وطن ای آمده از عرش به خاک
وطن ای مام تجاوز دیده
جهل وکین جان تو را دزدیده
وطن ای خورده به شلاق سیه
ستم و تهمت ناکرده گنه
رخت از سیلی تازی زخمیست
سرخی شرم به رویت باقیست
بوسه بر گونه ی گلکونت باد
عالم از مهر تو افسونت باد
نسل امروز که فرمانبر توست

طالع سعد تو درمانگر توست
نگهش ازچپ و ازراست جداست
قبله اش مادر واز جای بپاست
خفتگان را همه بیدار کنند
جان بیمار تو تیمار کنند
وطن ای مادر کوروش پرور
اولین مدعی حق بشر
قدسیان رقص کنان نام تو را
خوش بخوانند سرانجام تو را
وطن ای عشق جوان و کهنم
شمع بی خامشی انجمنم
ای که فرهنگ تو از بند جداست
تار و پود تو به هر بند , رهاست
وطن ای دشمن زنجییر و سنان
شیر خورشیدی شمشیر نشان
ماه نازک تن دردانه ی ما
بهر شبگریه ی ما شانه ی ما
چون شب چاردهت سر برسید
رایت حسن تو ر ا باید دید
نور آتشکده ات روشن باد دشمنت
همدم اهریمن باد
وطنم حصر تو سعی بیجاست
شوکت از پشت حصارت پیداست
همچو ققنوس گشایی پر خویش
بار دیگر تو ز خاکستر خویش
باز آفاق سلامت بکنند
حرم عشق به نامت بکنن
حجله ی حسن بیارایند ت
وز خرافات بپیرایند ت
وطنم یار تو دادار تو باد
روش و گویش و پندار تو باد
وطنم مادر هر بود و نبود
وطنم پاره ی اعماق وجود
...ادامه مطلب

هیچ نظری موجود نیست: