صفحات

۱۳۸۸ مرداد ۶, سه‌شنبه

خانه همان خانه نیست

زهر زمستان شکست
سردی دوران نشست
جنبش دست زمان
پیکر این خانه را
نقش دگرگونه بست
خانه همان خانه نیست
کز در و دیوار آن
شیون غم پر کشید
یا که چو گوری سیاه
با همه بیم درون
لب ز سخت درکشد
خانه همان خانه نیست
تشنه ی آوار و سیل
خانه دگر گشته است
رنگ بهاری به چهر
عمر شبان فریب


در گذر نیستی است
ز آتش شب سوز مهر
گرچه دروغ آوران
در بن هر روزنی
دور ز چشم امید
چشم طمع بسته اند
گرچه که این ساکنان
تنگدل از شام سوگ
خفته ی یأس و غمند
لیک ز هر روزنی
مرغ سبکبال نور
می دهد آوای شور
لیک چو من منتظر
تن همه چشمان شوق
لب همه گویای کین
هست بسی در کمین
...ادامه مطلب

هیچ نظری موجود نیست: