صفحات

۱۳۸۷ آبان ۷, سه‌شنبه

آخرین سلام




سلام منم...
فدای تو
من.... عاشق چشای تو
آره همون که می میره
واسه ی خنده های تو
این دل دیوونه ی من
مثل قدیما انگاری
میخواد بسوز... اما نه...!

می افته باز به پای تو
هنوز باور نکرده که
آسمون چشای تو
شده محل پر زدن
واسه ی عاشقای تو
سلام نکن که میدونم
دلت پیش یکی دیگست
بهم میگن اینو همش
نگاه تو.. صدای تو..
اگه یه وقتی یه جایی
تو فکرا و تو خیالا
منو تو عاشقات دیدی
یادت باشه من همونم
که میمیره به پای تو
همون که حرف میزد همش
از خوبیات ، حیای تو
حالا فقط یه چیز میگم
که دوست دارم یادت باشه
اگرچه زندگی واسم بدون تو
یه قفسه ولی گذشتن از خودم
برام بیشتر مقدسه
دلم خوشه به اون دوتا
نگاه چش تو چشم تو
عاشق هر کی هستی باش
منم خوشم به یاد تو
اصلا نمیشه زنده بود
... بدون خاطرات تو...
...ادامه مطلب

هیچ نظری موجود نیست: