صفحات

۱۳۸۷ بهمن ۲, چهارشنبه

گاهي به نوشخند لبت را اشاره كن


گاهي به نوشخند لبت را اشاره كن
ما را به هيچ صاحب عمر دوباره كن

بنماي روي خود ز پس پرده آشكار
يك باره راز هر دو جهان آشكاره كن

وقتي كه چاره دل عشاق مي‌كني
درد مرا به نيم شكرخنده چاره كن

با جام مي شبي به شبستان من بيا
آسوده‌ام ز گردش ماه و ستاره كن



خواهي كه دامن تو نگيرم روز حشر
در زير تيغ جانب ما يك نظاره كن

خير است آن چه مي‌رسد از دست چون تويي
كمتر به قتل خسته‌دلان استخاره كن

اكنون كه از كنار منت ميل رفتن است
اول بريز خونم و آخر كناره كن

با مهرباني از دل سنگين او مخواه
يا ناله را بگو گرر از سنگ خاره كن

گفتم فروغي از پي مژگان او مرو
رفتي كنون علاج دل پاره پاره كن


...ادامه مطلب

هیچ نظری موجود نیست: