صفحات

۱۳۸۷ بهمن ۲۱, دوشنبه

متن تصنیف:کیم من



نـه دل مـفتون دلبندی،نه جان مدهوش دلخواهی
نـه بر مـژگان مـن اشکی، نه بر لبـهای من آهی
نـه جــــان بــی نـــصيبم را، پـــيامی از دلارامی
نـه شـــام بـی فـــروغـم را،نشانی از سحرگاهی
نــيابد مـحفلم گــرمی،نـه از شمـعی نه از جمعی
نـدارد خاطــــرم الفـت،
(نه با مهری نه با ماهی )
(کيم من؟ )-
آرزو گم کرده ای،تنها و سرگردان
نـه آرامی-نه اميدی-نه همدردی-
(نه همراهی )
گـهی افتـان و خيـزان،چـون نگاهی بر نظر گاهی
رهـی! تـا چـند سـوزم در دل شبـها چـو کـوکبها
بـه اقــبال شــرر نــازم،کـه دارد عمـر کــوتاهی

...ادامه مطلب

هیچ نظری موجود نیست: