صفحات

۱۳۸۷ آبان ۱۶, پنجشنبه

دلم گرفته، ای دوست! هوای گریه با من

کجا رَوَم؟ که راهی به گلشنی ندانم،
که دیده بَرگشودم به کنجِ تنگنا، من

نه بَسته ام به کس دل، نه بسته کس به من نیز
چو تخته پاره بَر موج، رَها، رَها، رَها، من

زِِ من هَر آن که او دور، چو دل به سینه نزدیک؛
به من هَر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا، من

نه چشمِ دل به سوئی، نه باده در سبوئ
که تر کنم گلوئی به یادِ آشنا، من

زِ بودنم چه اَفزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟

ستاره ها نهفتم در آسمانِ اَبری
دلم گرفته، ای دوست! هوای گریه با من

همایون شجریان آهنگی از روی این شعر خوانده که میتونید از اینجا گوش کنید.

هیچ نظری موجود نیست: