من ُ تو مثلِ دو تا خط می مونیم،
که تو یه دفتر ِ مشق اسیر شُدیم!
نرسیدیم به هم ُ آخرشم،
تو همون دفتر ِ کهنه پیر شدیم!
بی هم ُ کنار هم روزا گذشت،
دستای من نرسید به دست ِ تو!
می دونیم که ما به هم نمی رسیم،
مگه با شکست ِ من، شکستِ تو!
من نمی رسم به تو آخرِ بازی همینه!
آخرِ عشق ِ دو تا خط ِ موازی همینه!
اگر من بشکنم ُ تو بی خیال،
بگذری ازمن تنهام بذاری،
اگه با تموم ِ این خاطره ها،
تو همین دفتر ِ مشق جام بذاری،
بعد از اون دیگه نه من مال ِ منه،
نه تو تکیه گاه ِ این شکسته یی!
بیا عاشق بمونیم کنار ِ هم،
نگو از این نرسیدن خسته یی!
تو نمی رسی به من آخرِ بازی همینه!
آخرِ عشق ِ دو تا خط ِموازی همینه!
...ادامه مطلب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر