صفحات

۱۳۸۷ آبان ۱۶, پنجشنبه

دلم برای کسی تنگ است....


دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به میهمانیِ گلهای باغ می آورد
و گیسوانِ بلندش را
به بادها می داد
و دستهای سپیدش را
به آب می بخشید
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهایِ قشنگش را
به عمقِ دریای آبی
واژگون می دوخت
و شعرهای خوشی
چون پرنده ها می خواند
که هم چو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را نثارِ من می کرد...

دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترینِ شمال با من رفت
ودر جنوب ترینِ جنوب با من بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
کسی که.....
دگر کافیست!!!!!
...ادامه مطلب

هیچ نظری موجود نیست: